måndag 27 augusti 2007

کيتارو



باور دارم هوشي فراتر از خرد وجود دارد و هفت بخش هوش
احساسي دربرگيرنده ي همه ي آنچه انسان درك مي كند نيست هوش ديگري نيز هست بسيار وسيعتر از آنچه تا کنون به آن پرداخته اند روحهاي بزرگي که زمان و مکان را عبور مي کنند از اين جنسند کيتارو و اعضاي گروه او نيز از آن جمله















"همه مي توانند چيزهاي قابل ديدن را درك كنند اما من به چيزهاي غير قابل رويت ايمان دارم"
کيتارو


جنگ های دنیا از جنگهای درونی ناشی می شود. او می خواهد با آهنگهایش جنگهای درونی را خاتمه دهد و صلح را برای همه به ارمغان بیاورد



متسوري را در اينجا ببينيد

.متسوري در زبان ژاپني برابر است با بزرگداشت و تجليل

*** *** ***

از ونگليز Mythodea و Conquest of Paradise ( فتح بهشت )



onsdag 22 augusti 2007

سايه ي دامنم بود

که حلقه مي زد به دور قدمهات

وقتي شانه هاي سخت كوچه

از خالکوبي سوزن پاشنه هام

.جيغ مي كشيد

torsdag 9 augusti 2007

زندگينامه نويسي

چه چيز لازم است؟
بايد درخواست نوشت
.بايد زندگينامه را ضميمه ي آن کرد

زندگي چه دراز باشد چه کوتاه
.زندگينامه بايد کوتاه باشد

.انتخاب رويدادها و اعجاز در آنها ضروريست
به جاي مناظر بايد به نشاني آنها اکتفا کرد
.و به جاي خاطرات سيال به تاريخ ثابت
مهمتر اينست چه کسي تو را ميشناسد تا تو چه کسي را ميشناسي
.اگر صحبت از مسافرت باشد تنها مسافرتهاي خارج از كشور
عضويت در چيزي بدون گفتن دليلش
.مدالها بدون علت دريافتشان
طوري بنويس انگار هرگز با خودت حرف نمي زدي
.و از خودت فاصله مي گرفتي

درباره ي سگها و گربه ها و پرنده ها ساكت بمان
همچنين درباره ي خرت و پرتهاي خاطره برانگيز
.دوستان و خوابها

بيشتر قيمت مطرح است تا ارزش
.و عنوان تا محتوا
بيشتر اندازه ي کفش مطرح است تا به کجا رفتن آنکه خودت را جاي او زده اي
در ضميمه ي آن عکسي که گوش چپ واضح باشد.
شکل آن مهم است نه چيزي که مي شنود
چه چيز شنيده مي شود؟
.سر و صداي دستگاههايي که کاغذ خمير مي کنند

ويسواوا شيمبورسکا
شاعر لهستاني

از کتاب آدمها روي پل

ترجمه: مارک اسموژنسکي
شهرام شيدايي/ چوکاد چکاد
دستم پيچيده دور بادها
!ببين
رنگم پريده روي بومها
ريشه هام از باد جلو زده اند

*

زير پاش را حفر مي کند
:مي خواند
نجات دهنده در گور خفته است_