fredag 18 januari 2008

به خورشيد


"در زندگی زخمهايی ست كه مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد، اين دردها را نمی شود به كسی اظهار كرد چون عموما عادت دارند اين دردهای باور نكردنی را جزو اتفاقات و پيش آمدهای نادر و عجيب بشمارند و اگر كسی بگويد يا بنويسد، مردم بر سبيل عقايد جاری و عقايد خودشان سعی می كنند آنرا با لبخند شكاك و تمسخر آميز تلقی بكنند_زيرا بشر هنوز چاره و دوايی برايش پيدا نكرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی بوسيله ی افيون و مواد مخدره است_ولی افسوس كه تاثير اينگونه داروها موقت است و به جای تسكين پس از مدتی بر شدت درد ميافزايد.آيا روزی به اسرار اين اتفاقات ماوراء طبيعی، اين انعكاس سايه ی روح كه در حالت اغماء و برزخ بين خواب و بيداری جلوه می كند كسی پی خواهد برد؟"
(بوف كور،صادق هدايت)

Inga kommentarer: