زنان بدون مردان
:نوال فکر مي كند
اگر قابلمه ي سر گاز بسوزد و
زنگ خطر به صدا در آيد و
ماموران آتش نشاني بيايند
خدمتي کرده به زنان خانه ي زنان
و بعد قاه قاه مي خندد
:ماريا مي رقصد
...قابلمه منم, غذا منم, گاز منم _
مامور آتش نشاني تويي
و همه ي زنان قاه قاه مي خندند
:الکساندرا پرده را كنار مي زند
من يک فندکم و مردها سيگار_
يکبار مصرف و نشئه آور
:آناليند آه مي کشد
من از مردها متنفرم اما _
هرشب
کسي آن طرف خيابان اتاقم را ديد مي زند
:نوال مي خندد
آهاااان _
همان که گيتار مي زند پشت پنجره ات؟
صداي آوازش را مي شنوم
!!!هر شب
: لويس پايش در هوا مي چرخد
توپ فوتبال است مرد_
معرکه است وقتي درون دروازه شوتش مي کني
مشت مي کشد به پايين
_yes
بايگال چشم مي غراند و
موهاش را پشت گوش جمع مي کند
:و لنگه کفشش را غمزه مي دهد
! جانور خانگيست مرد
گربه, سگ, گاهي هم سوسک
:لويس جيغ مي کشد
_woooooooow
:آنجلينا لبخند مي زند
!جهان منست مرد
:دلارام زير لب مي غرد
مگر در جهان مردي هم مانده؟؟؟_
:ليدا ساز به دست مي نشيند
ساري گلين مي نوازد
:چشم درشت و ريز مي کند
! يک رابين هود متمدن است مرد_
تيرکمان ,کمانچه کرده
!گاهي هم تپانچه کرده
:آناستازيا مي خندد
بستگي دارد_
! کدام مرد
tisdag 17 juli 2007
Prenumerera på:
Kommentarer till inlägget (Atom)
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar