tisdag 31 juli 2007

هر سخني بزرگ از تجربه اي بزرگ حکايت دارد برخاسته از جاني بزرگ. هر جمله که بر جان, ذهن, احساس يا ادرک ما اثر مي كند چون ناخني ست که بر سيمهاي بخشي از وجودمان کشيده مي شود و نتي شناخته يا ناشناخته را مي نوازد ; بعضي از اين اصوات آنقدر بزرگند و با ابهت که گاه دستان ساز وجودمان, کوتاهتر از درك تجربه ي آن عظمت است و به عبارتي به جاي قد کشيدن و بزرگ کردن خود, به تحقير آن صوت دست مي زند يا آن را چون در دست تجربه ندارد انکار مي کند يا چنان بي ذوق مرتعشش مي كند که صداي آن جنازه اي بيش نيست وقتي به مولانا مي رسم خانقاهي مي شوم که پاي مي کوبد; بزرگ مي شوم و ميل بزرگتر شدن از هوشم مي برد; معبد مي شوم و مني از من, رقاصه اي که بر زمين گنجي که به زبان مادريم مي درخشد پاي مي کوبد
: اين دو بيت دگرگونم کرده است و مطرب

از شبنم عشق خاك آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
يک قطره از آن چکيد و نامش دل شد











4 kommentarer:

Unknown sa...

salam bebakhshid shoma ghablan toye jadoogaran.org faaliat nemikardin?

fariba shadkohan sa...

salam.na saadate gerami.

نی لبک sa...

salam fariba jan
khoobi?

fariba shadkohan sa...

salam Neylabake gol
khobam che joram!!!